به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی یکی از شاخصترین فرماندهان مقاومت بود که در ارتقای محور مقاومت نقش برجستهای ایفا کرد. محور مقاومت در یک دهه اخیر نه برای بقا، بلکه برای تحکیم و ارتقای موقعیت خود در منطقه غرب آسیا عمل کرد. امروز محور مقاومت یکی از تأثیرگذارترین بازیگران منطقه غرب آسیاست که دشمنان نیز به این موضوع اعتراف می کنند.
یکی از موضوعات مهمی که درباره سردار شهید سلیمانی وجود دارد، نقش وی در تحکیم موقعیت مقاومت در منطقه غرب آسیاست. ژنرال بازنشسته آمریکایی مارک هرتلینگ، تحلیلگر امنیت ملی، اطلاعات و تروریسم در این باره گفت: سلیمانی نابغه راهبردی و فرمانده تاکتیکی بود.
نقش شهید سلیمانی در ارتقای موقعیت مقاومت در منطقه در دو بُعد عملیاتی و معنویت قابل تحلیل است.
حضور میدانی در صحنههای نبرد و شبکهسازی مقاومت
شهید سلیمانی به صورت میدانی در نبرد علیه دشمن تکفیری و صهیونیستی نقش آفرینی کرد. دشمنان مقاومت از سال ۲۰۱۱ به بعد برای ضربه زدن به این محور رویکرد گسترش تروریسم در کشورهای نزدیک به مقاومت ازجمله سوریه و عراق را در پیش گرفته بودند. در حالی که دشمنان انتظار داشتند نظام سوریه تغییر کند یا داعش در عراق خلافت اسلامی تشکیل دهد، پس از یک دهه هم نظام سوریه باقی ماند و هم داعش در عراق از بین رفت.
شهید سلیمانی به عنوان فرمانده برجسته مقاومت به کمک دیگر فرماندهان این محور توانستند حلقههای مختلف مقاومت را به هم وصل کنند
شهید سلیمانی که حضور میدانی در عراق و سوریه داشت، علاوه بر فرماندهی میدانی، یکی از راهبردهایی که برای مقابله و شکست این رویکرد دشمن در پیش گرفت، «شبکهسازی» مقاومت بود. در راستای راهبرد شبکهسازی، پیوند جغرافیایی میان اعضای این محور در کشورهای مختلف به وجود آمد. برونداد این راهبرد، این بود که دفاع از اعضای مقاومت به ویژه سوریه و عراق به گروههای مستقر در این کشورها محدود نشد.
در واقع شهید سلیمانی به عنوان فرمانده برجسته مقاومت به کمک دیگر فرماندهان این محور توانستند حلقههای مختلف مقاومت را به هم وصل کنند و به تعبیر برایان کاتز نظریهپرداز نزدیک به کاخ سفید، ژئوپلتیک مقاومت را شکل دهند.
شهید سلیمانی مقاومت را به عنوان کلیت واحد و سازمانی منسجم و یکپارچه شکل داد و اعضای مقاومت نیز خود را در قالب جغرافیای ملی محدود نکردند، بلکه به عنوان مجموعه امنیت منطقهای در نظر گرفتند.
آیت الله خامنه ای (حفظه الله)، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره فرمودند: نقشه آمریکا در عراق، سوریه و لبنان به کمک و فعالیت این شهید (حاج قاسم سلیمانی) عزیز خنثی شد. آمریکاییها عراق را مانند رژیم طاغوت ایرانی -رژیم پهلوی؛ ایران در زمان طاغوت- یا امروزِ سعودی میپسندند، نقطهای باشد پر از نفت، در اختیار آنها که هر کار مایلند انجام دهند؛ به تعبیر آن شخص «مانند گاو شیرده»؛ اینها عراق را این جوری میخواهند.
ایشان افزودند: عناصر مؤمن، شجاع و جوانان عراقی و مرجعیت در مقابل این قضایا ایستادند و حاج قاسم به همه این جبهه وسیع به عنوان مشاور فعال کمک رساند و به عنوان پشتیبان بزرگ در آنجا ظاهر شد. شبیه همین قضیه در مورد سوریه و لبنان هست. در مورد لبنان، آمریکاییها مایلند لبنان را از مهمترین عامل استقلال لبنان (یعنی نیروی مقاومت و حزبالله) محروم کنند تا لبنان بی دفاع در مقابل رژیم صهیونیستی قرار بگیرد که بیاید تا بیروت را اشغال کند؛ کما اینکه قبل ها و سال های قبل آمدند. حزبالله بحمدالله روزبهروز قویتر شد. امروز هم حزب الله دست و چشم لبنان است و نقش شهید عزیز ما در این حالت نقشی ممتاز و برجسته است؛ تدبیر و شجاعت، مجاهد شجاع، برادر دلسوز.
روحیه اخوت و یکپارچه نگریستن
شهید سلیمانی علاوه بر شبکهسازی، موفق شد روحیه اخوت و یکپارچه نگریستن را در میان اعضای مقاومت ایجاد و تقویت کند. سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان گفت: یکی از انواع مزیت های اخلاق شهید سلیمانی این بود که همیشه از جهادگران حمایت می کرد و احترام و محبتش را به آن ها نشان می داد. او همیشه می گفت «می آیم و می بینمتان، در خدمت شما هستم، لازم نیست به زحمت بیفتید و به دفتر من در تهران بیایید، می آیم می بینمتان».
وی افزود: این کلمات و تأثیرات اخلاقی و معنوی حاج قاسم روی مقام های اینجا وجود داشت.
این روحیه که فروتنی یک فرمانده نظامی را نشان میدهد سبب نزدیکی اعضا به هم و تقویت برادری و مؤدت میان آنها میشود. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «شهید سلیمانی مایه محبت میان ایرانیها و عراقیها بود».
یکی از اخلاق مهم و عینی شهید سلیمانی ساده زیستی در زندگی و همچنین ساده زیستی وی در نوع رابطه با دیگران بود. شهید سلیمانی به عنوان فرمانده میدان، نگاه بالا به پایین نسبت به نیروهای خود نداشت و به فرماندهانی که از کشورهای دیگر در محور مقاومت فعالیت میکردند، نهایت احترام را حفظ می کرد. این نوع نگاه سبب تقویت رابطه برادرانه میان شهید سلیمانی و دیگر فرماندهان محور مقاومت شد و یکی از دلایل موفقیت مقاومت نیز به این موضوع برمیگردد.
شهید سلیمانی با نوع فرماندهی خود به اعضای مقاومت نشان داد در مقابل آنها احساس مسئولیت میکند. احساس مسئولیت شهید سلیمانی به گونهای بود که میدان نبرد را مختص کشوری خاص و وظیفه دفاع را نیز به فرماندهان آن کشور مرتبط نمیدانست، بلکه میدان نبرد را صحنه جنگ در نظر میگرفت و خود را نیز به عنوان فرمانده محور مقاومت و نه یک فرمانده ایرانی در نظر میگرفت.
شهید سلیمانی به عنوان فرمانده میدان، نگاه بالا به پایین نسبت به نیروهای خود نداشت و به فرماندهانی که از کشورهای دیگر در محور مقاومت فعالیت میکردند، نهایت احترام را حفظ می کرد
به همین دلیل نیز هر کدام از اعضای محور مقاومت در صورتی که با دشمن خارجی مواجه میشدند، شهید سلیمانی پیشگام برای حل این درگیری یا مبارزه در مقابل دشمنان بود. همین احساس مسئولیت نیز سبب شکل گیری اعتماد میان اعضای مقاومت و فرماندهان آن با شهید قاسم سلیمانی شد.
این شاخصه عامل مهمی است که سبب شد رهبر معظم انقلاب عنوان کنند: شهید سلیمانی چهره بینالمللی مقاومت است و همه دلبستگان مقاومت خونخواه اویند.
امروز محور مقاومت بازیگری غیرقابل انکار در نظم سیاسی و امنیتی غرب آسیاست. در شکلگیری این موقعیت و دستاوردهایی که شکل گرفت، شهید سلیمانی نقشی پررنگ و منحصر به فرد داشت که این نقش از نبوغ نظامی و از خصیصههای اخلاقی آن شهید گرانقدر نشئت میگیرد.
این نوع فرماندهی پیامدهای متعددی داشت که ازجمله آن شکست تروریسم داعشی و دیگر گروههای تروریستی در کشورهای سوریه و عراق، جلوگیری از تسری جنگ تروریستی از سوریه به لبنان و حتی ایران و تبدیل گروههای مقاومت به بازیگرانی مردمی و تأثیرگذار در صحنه سیاسی و امنیتی کشورهای سوریه، عراق و لبنان بود.
ارتقای موقعیت منطقهای و قدرت بازدارندگی مقاومت که دستاورد بزرگ فرماندهی شهید سلیمانی بود، سبب هراس دشمن صهیونیستی و آمریکایی و تصمیم برای ترور فرمانده فقید مقاومت شد.